درود برشما، من در سفر به سریلانکا یکی از مسافران تور سریلانکا سانوی بودم و تصمیم گرفتم برای تشکر از این مجموعه و به اشتراک گذاشتن تجربه سفر خودم به سریلانکا، سفرنامه سریلانکا رو بنویسم. من عاشق سفر هستم ولی این اولین سفرنامهای هست که مینویسم و امیدوارم که دوستش داشته باشین. نوروز سال ۱۴۰۱ بعد از دو سال سخت کرونایی که نشده بود یه سفر درست و حسابی برم تصمیم گرفتم به سریلانکا سفر کنم.
نام قدیمی این کشور سیلان بود که چای اعلاء و خوش طعمش شهرت جهانی داره و بخاطر موقعیت و شکلش که مثل یک قطره اشک و در سواحل جنوبی هند قرار داره، به اشک هند معروفه، از آژانس سان وی تور سریلانکا رو که ۷ شب و ۸ روز بود و شامل بازید از ۷ شهر: دامبولا، کندی، گال، کلمبو، ناوارا لیا و شهر الا بود رو به قیمت هر نفر ۹۵۰ دلار + پرواز خریدم.
روز اول سفر به سریلانکا
شروع سفر به سریلانکا:
تیم سان وی پرواز رو ساعت ۱۰ صبح از فرودگاه امام خمینی هماهنگ کرده بود که هزینه بلیط ها به عهده خود مسافر بود و ما با اون پرواز به سمت فرودگاه دبی پرواز کردیم، به فرودگاه دبی رسیدیم و بعد از توقفی حدودا ۶ ساعته فرودگاه دبی رو به سمت جزیره سریلانکا بدرود گفتیم و وارد جزیره زیبایی ها شدیم.
روز دوم سفر به سریلانکا
حوالی ساعت 2 شب بود که به فرودگاه کلمبو رسیدیم و بعد از دریافت ویزای فرودگاهی به سمت منطقه دامبولا رفتیم، سفر به طور رسمی از الان شروع شد، توی مسیر حرکت به سمت دامبولا من با بقیه مسافر ها آشنا شدم. بعد از چک این و خارج شدن از فرودگاه به یک هتل 4 ستاره توی شهر دامبولا رفتیم و اتاق هامون رو تحویل گرفتیم. وقت استراحت رسید تا خستگی پرواز رو از تن به در کنیم و یک سفر حسابی داشته باشیم ، یک استراحت کوتاهی کردیم و بعد از ظهر برای دیدن مزارع ادویه راهی شدیم، گشت و گذارمون توی مزارع ادویه جالب بود و فضای جدیدی برای من بود، یک مزرعه پر از رنگ و عطر به همراه آدم های بومی که روی این زمین ها کار میکردند، بازدید مزارع ادویه تا طرفای 9 شب طول کشید و ما بعد از این تایم آزاد بودیم در هتل استراحت کنیم، اما من ترجیح دادم سری به شهر دامبولا در دل شب بزنم، همون اطراف هتل تو خیابون ها با حال و هوای زنده اش گشتم، شام رو برگر کینگ خوردم و بعد از شام برگشتم به اتاقم تا وسایل رو جمع کنم، فردا باید به شهر کندی میرفتیم.
روز سوم سفر به سریلانکا
بعد از صرف صبحانه در هتل به بازدید از مجموعه دیدنی قلعه و باغ سیگریا رفتیم که اثر ثبت جهانی یونسکو بود، قلعه سیگریا عظمتی وصف نشدنی داشت، این قلعه 1200 پله داشت که از اون پله ها بالا رفتیم و از مناظر 360 درجه بینظیر طبیعت سریلانکا لذت بردیم، بعد از بازدید قلعه سیگریا و یک استراحت کوتاه بین مسیر به سمت شهر کندی حرکت کردیم، البته ناگفته نماند که در بین مسیر، به غار مقدس دامبولا رفتیم، اینجا پر از توریست بود، وای چه جای شگفت انگیزی، بازدید از غار مقدس دامبولا یک تجربه عجیب و عرفانی برای من بود.
اگر بخوام فضای اونجارو برای شما توصیف کنم باید بگم: چندین دهنه غار وجود داشت که وارد هر کدوم میشدی پر بود از مجسمه های رنگی زیبا و غول پیکر بودا در حالت های مختلف ایستاده، نشسته و خوابیده، قدمت این مجسمه ها به 2000 سال پیش برمیگشت، حال و هوای داخل غارها یه کوچولو عجیب غریب و رعب آور بود، صدای بلند طبلی که بیرون نواخته میشد تو فضای غار طنین انداز بود و حس و حال غریبی داشت. در سفر خودتون به سریلانکا حتما به این معبد سربزنید. بعد از بازدید این مکان زیبا با حال و هوای جدیدش بنا شد به معبد طلایی هم سری بزنیم از اونجا که فاصله این معبد تا معبد طلایی خیلی نبود، قدم زنان به طرف معبد طلایی روانه شدیم، توی مسیر دست فروش های زیادی بودن که وسایل زینتی و میوه های استوایی میفروختن، من از یه خانم دست فروش انبه خرد شده خریدیم که توی قیف کاغذی میفروخت، فروشنده بهم گفت باید حواسم به میمون های توی مسیر باشه که انبه هامو از چنگم درنیارن، اونجا پر از میمون های بازیگوشی بود که خوراکی های مردم رو قاپ میزدن.
به بازدید معبد طلایی رفتیم که خالی از لطف نبود، درست بالای معبد یه مجسمه بزرگ و طلایی رنگ از بودا بود و در اطراف معبد پر بود از دکه هایی که سینی های گل و میوه برای نذری به زائرها می فروختند. ما شب سوم رو در شهر کندی سپری کردیم.
روز چهارم سفر به سریلانکا
صبح که از خواب بیدار شدیم بعد از صرف صبحانه به سمت باغ گیاهشناسی سلطنتی کندی رفتیم، این باغ معروف ترین بوتانیکال گاردن سریلانکا بود. این باغ حال و هوا و انرژی فوق العاده ای داشت، توی این باغ بیش از 4000 گونه گیاهی وجود داشت، با بازدید از اونها روح تازه ای در انسان دمیده میشد. بعضی از گیاهان موجود در این باغ گیاهشناسی: ارکیده، ادویه جات، گیاهان دارویی و درختان نخل بودند.
بعد از بازدید باغ گیاهشناسی به سمت پیناوالا رفتیم که از یتیم خانه فیلهای آسیایی بازدید کنیم. لذت بخش ترین بخش سفر برای من تا این جای کار بازدید از فیل ها و بچه فیل ها بود، از فیل ها عکس گرفتم و فیل سواری کردم و اجازه داشتم که بچه فیل های بامزه رو بشورم، با این صحنه ها یک خاطره به یادماندنی از سفر برای من به یادگار موند. بعد از کمی استراحت و نوشیدن نوشیدنی در ادامه به سراغ مهمترین یادگار بودا یعنی معبد دندان مقدس رفتیم، جایی که دندان واقعی بودا در اون نگهداری میشد، بازدید از معبد دنداد مقدس خالی از لطف نبود. برای عصر کنار دریاچه کندی پیادهروی کردیم و شب برای استراحت به هتل برگشتیم.
روز پنجم سفر به سریلانکا
در روز پنجم بعد از صبحانه اتاق هارو تحویل دادیم و به سمت شهر نوارا الیا حرکت کردیم. در سفر کوچکترین فرصتی رو برای گشت و گذار از دست نمیدادیم. در مسیر رفتن به شهر نوارا الیا از آبشار رامبودا بازدید کردیم که پر از توریست از کشور های مختلف بود و بعد از اون از کارخانه قدیمی تولید چای دامرو بازدید کردیم، توی اون کارخونه با روش تولید انواع چای اصیل سریلانکایی آشنا شدیم که خودش یک تجربه جدید و جالب بود، بعد از اون به سمت دریاچه گریگوری رفتیم توی این دریاچه قایق سواری کردیم و به هتل برگشتیم.
روز ششم سفر به سریلانکا
بعد از صرف صبحانه اتاق هارو تحویل دادیم و به سمت ایستگاه راه آهن نوارا الیا رفتیم، هرچی از زیبایی و رویایی بودن این مسیر بگم کم گفتم، این قطار مارو به سمت شهر الا میبرد، به شهر الا رسیدیم و به دیدن پل معروف 9 قوسی رفتیم، منظره ای که از روی این پل میشد دید فوق العاده بود، تمام باغ های شهر الا زیر پای ما بود، جنس این پل از سنگ و آجر بود که یکی از دلیل های پر بازدید بودنش هم همین بود. بعد از دیدن این پل زیبا با منظره زیباترش به سمت کافه های نزدیک شهر رفتیم و از فضای شهر کوچیک دوست داشتنی الا لذت بردیم و شب روهم همونجا تو شهر الا موندیم.
روز هفتم
صبح با منظره زیبای هتل از خواب بیدار شدم، هوای این شهر فوق العاده بود، برای صرف صبحانه سلف هتل به پایین رفتم و با تور به دیدن مهم ترین جاذبه سریلانکا یعنی قلعه ادامز رفتیم. تو مسیر رفت از مزارع چایی عبور کردیم و مردمی که توی این مزارع کار میکردن رو دیدیم. رسیدیم به قلع ادامز، این قلعه واقعا باشکوه بود، ارتفاع این قله حدودا 2243 متر بود، وقتی به نوک قله رسیدیم یک نقطه ای رو در اونجا دیدیم که اسمش صندوق کنج بود و به گفته بومی ها اولین بار در اون توسط بودا چراغ روشن شده بود و به همین واسطه یک ارزش معنوی و بسیار مقدسی داشت، من خیلی شنیدم که طلوع افتاب از این منظره بسیار دیدنیه ولی باید بگم که امکان این کار وجود نداره چون بلیط فروشی این قلعه ساعت 7 صبح باز میشه و تا اون موقع خورشید طلوع کرده، ولی با این حال ارزش دیدن در ساعات مختلف روز روهم داره. توی این منطقه با راهب های زیادی روبه رو شدیم که زاتران سفر به نیت قلعه بودند. بعد از بازدید به سمت جنوب و منطقه ساحلی سریلانکا رفتیم تا از تفریحات آبی استفاده کنیم.
روز هشتم
امروز روز آخری بود که توی این کشور زیبا و رویایی از خواب بیدار میشدم، تا این جای سفر عالی بود و چیزی رو از دست نداده بودیم، به پایین رفتم و بعد از صرف صبحانه تور آماده حرکت به سمت کلمبو شد. در مسیر رفت فرصت بازدید از گال و بازار ماهیگیری معروفش رو از دست ندادیم و گشتی در اونجا زدیم. بافت قدیمی این شهر آدم رو یاد فیلم های تاریخی قدیمی مینداخت که فقط توی فیلم ها دیده بودم. بعد از بازار ماهیگیری و حال و هوای جذابش به سمت فانوس دریایی رفتیم، فضای عالیی برای عکاسی بود. بعد از بازدید این شهر حدود عصر بود که به شهر کلمبو رسیدیم، تا شب توی شهر گشت زدیم و شب به فرودگاه رفتیم.
سفر من با کلی خاطره و حال خوب به پایان رسید، امیدوارم از خوندن «سفرنامه سریلانکا» که تجربهی سفر من به سریلانکا است لذت برده باشید و تصمیم گرفته باشید که خودتون برید و این کشور رو با کلی جاهای دیدنی از نزدیک ببینید.